توضیحات
خدایان هم
نقد و بررسی کتاب ایزدان هم
ادبیات علمی تخیلی جایی است که رؤیاها به حقیقت میپیوندند. جایی که نویسنده میتواند ذهنش را به پرواز درآورد و همهی چیزهایی که تا امروز نشدنی بودهاند را شدنی تصور کند. آیزاک آسیموف یکی از بهترین نویسندگان دنیای علمی تخیلی است. او در داستانهایش اتفاقات بسیاری را پیشبینی کرده که امروز به حقیقت پیوستهاند. هرچند او پیش از پایان قرن بیستم درگذشت اما بسیاری از پیشرفتهای امروز، از جمله ارتباط با فضا، تماسهای تصویری همهگیر در سراسر دنیا و بسیاری از تکنولوژیهای دیگر را پیشبینی کرده بود. خواندن داستانهای آسیموف شبیه سفر به آینده است، سفری هیجانانگیز و هولناک. ایزدان هم، یکی از آثار متفاوت اوست، اثری جذاب که در دنیاهای موازی به وقوع میپیوندند و دنیایی متفاوت برای خواننده ترسیم میکند.
دربارهی کتاب ایزدان هم اثر آیزاک آسیموف
کتاب «the God themselves» داستانی علمی تخیلی اثر آیزاک آسیموف است که سال 1972 منتشر شد. این داستان در همان سال جایزهی سحابی را برای بهترین رمان گرفت و سال بعد هم جایزهی هوگو را از آن خود کرد.
کتاب ایزدان هم در سه بخش اصلی نوشتهشده است. این داستان پیش از آنکه بهصورت کتاب منتشر شود در مجلهی کهکشان منتشرشده بود. این داستان بهجای اینکه از فصل یک آغاز شود از فصل شش آغاز شده و آسیموف معتقد است دلیل خوبی برای این موضوع وجود دارد.
بخش اول کتاب ایزدان هم، بر ضد بلاهت نام دارد، نام بخش دوم ایزدان هم است و بخش سوم نیز بیهوده میستیزند نامگرفته است. ماجراهای داستان روی زمین، کرهی ماه و سیارهی دیگری در جهان موازی که روبهمرگ است رخ میدهد. این کتاب نه تنها یک داستان بسیار جذاب است که پر از توضیحات علمی هم هست و میتوانید چیزهای زیادی دربارهی نیروهای هستهای از آن یاد بگیرید.
داستان این کتاب به این صورت است که ساکنان سیارهی دوردست با زمین تماس برقرار کردهاند و مدعیاند میخواهند منبع انرژیای ارزان و بینهایت را در اختیار زمین قرار دهند اما واقعیت این است که هیچچیز رایگان نیست، زمین باید چه بهایی در برابر این منبع انرژی بپردازد؟ آیا اهالی زمین درخطرند؟
آیزاک آسیموف این کتاب و بهخصوص بخش دوم آن را اثرگذارترین نوشتهی خود میداند. کتاب ایزدان هم طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان دارد و تاکنون به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شده است. تاکنون صدها هزار نسخه از این داستان در سراسر جهان فروختهشده است.
دربارهی آیزاک آسیموف نویسندهی کتاب ایزدان هم
آیزاک آسیموف نویسندهی آمریکایی- روسی قرن بیستم است. او سال 1920 در شوروی سوسیالیستی به دنیا آمد و زمانی که هنوز خیلی کوچک بود همراه خانوادهاش به امریکا سفر کرد. او اصالتی یهودی داشت.
خانوادهی او در آمریکا مغازهی لبنیات فروشی داشتند و گاهی هم مجلات علمی تخیلی برای فروش به این مغازه میآمد. آیزاک کوچک که آن زمان مدرسه میرفت به این مجلهها علاقه نشان میداد و از همان سنین کودکی شروع به نوشتن داستانهایی برای خودش کرد. او خیلی زود توانست به نویسندهای توانمند تبدیل شود و اولین داستانش سال 1938 در یکی از مجلههای علمی تخیلی چاپ شد.
آیزاک آسیموف در کنار نوشتن تحصیلات دانشگاهی را هم ادامه داد و توانست دکترای بیوشیمی خود را از دانشگاه کلمبیا بگیرد و درنهایت بهعنوان استاد دانشگاه بوستون استخدام شد. او سالها بهعنوان نویسنده و استاد دانشگاه فعالیت کرد.
آیزاک آسیموف نویسندهی بسیار پرکاری بود که بیش از 500 داستان از او باقیمانده است. البته شهرت آسیموف بیشتر به خاطر داستانهای علمی تخیلی و بهخصوص مجموعه بنیاد است که در ایران نیز طرفداران بسیار زیادی داشت. از میان سایر آثار این نویسنده میتوان به سری روباتها، سری لاکی استار و کتابهای سفر شگفتانگیز، پایان ابدیت، فرزند زمان، آزمایش مرگ، قلوهسنگی در آسمان و مأموریت فراموششده اشاره کرد.
آیزاک آسیموف سال 1992 بر اثر نارسایی کلیه درگذشت. او افتخارات زیادی را در سالهای نویسندگیاش کسب کرده است. 5 جایزهی هوگو، سه جایزهی نبولا و همچنین جایزهی استاد بزرگ انجمن نویسندگان علمی تخیلی آمریکا که به خاطر یکعمر فعالیت در زمینهی داستاننویسی به او داده شد، گوشهای از افتخارات اوست.
ترجمهی کتاب ایزدان هم به فارسی
آیزاک آسیموف نویسندهی بسیار شناختهشدهای در سراسر دنیاست. حق تمام کودکان و نوجوانان است که با دنیای جادویی آسیموف آشنا باشند و داستانهای کمنظیرش را بخوانند… آثار آیزاک آسیموف در طول سالها در ایران ترجمهشدهاند و افراد زیادی را به سمت دنیای فیزیک و نجوم و کهکشانها کشاندهاند.
حسین شهرابی مترجم نامآشنای کشورمان که تبحر خاصی در ترجمهی داستانهای علمی تخیلی و رمانهای معمایی دارد کتاب ایزدان هم را نیز به فارسی برگردانده است. انتشار این کتاب را نشر کتابسرای تندیس بر عهده داشته است. نسخهی الکترونیک این کتاب را میتوانید از فیدیبو تهیه کنید و با نصب اپلیکیشن فیدیبو روی لپ تاب، تبلت یا موبایلتان از مطالعهی این کتاب جالب لذت ببرید.
چرا باید کتاب ایزدان هم را خواند؟
آیزاک آسیموف یک نویسندهی معمولی نیست، او خالق بهترین داستانهای علمی تخیلی جهان است. او کتابهای جذابی نوشت و توانست بسیاری از فناوریهایی که بشر در آینده به آنها دست مییابد را پیشبینی کند. خواندن کتابهای آسیموف برای نوجوانان میتواند بسیار جذاب باشد و آنها را به سمت علم و دانش، بخصوص دانش فیزیک سوق دهد. این کتاب میتواند انتخاب بسیار خوبی برای هدیه دادن به نوجوانان باشد و حضورش در کتابخانهی مدارس نیز مفید است.
ایزدان هم یک داستان نسبتاً طولانی است، اگر از آن دسته افرادی هستید که دنیای ماورای زمین کنجکاویتان را برانگیخته میکند و احساس میکنید ما در این جهان تنها نیستیم خواندن این رمان بلند میتواند برایتان بسیار لذت بخش باشد.
در بخشی از کتاب ایزدان هم میخوانیم
اودین پرسید: «چی هستیم؟» آماده بود هرچقدر لازم است بشنود و میخواست درنهایت آرامش این کار را بکند که شاید وقتی حرفهایش تمام شد با او برگردد. هر عقوبت و تنبیهی که لازم بود متحمل میشد و هر کاری که میتوانست میکرد… فقط او برگردد… و چیزی تیرهوتار در درونش میگفت که او باید داوطلبانه برگردد و چارهای جز این نیست.
«ما چی هستیم؟ هیچی! واقعاً هیچی نیستیم، اودین.» آرام و حتی لبخند بر لب حرف میزد. «عجیب نیست؟ سخت جسمها تنها گونهی زنده روی سطح سیاره هستند؛ یعنی این رو بهت یاد ندادهاند؟ فقط یکگونه هست، چون تو و من، همهی نرم جسمها، حقیقتاً زنده نیستیم، ما ماشین هستیم، اودین. ما باید باشیم، چون سخت جسمها زنده هستند؛ یعنی این رو بهت یاد ندادهاند؟»
اودین که یکه خورده بود گفت: «ولی دوآ، این حرفها چرنده.»
لحن دوآ خشنتر شد: «ماشینیم، اودین! سخت جسمها ما رو ساختهاند! سخت جسمها هم نابودمون میکنند! فقط خودشون زنده هستند. فقط سخت جسمها. زیاد ازش حرف نمیزنند. دلیلی نداره چیزی بگن. همه شون میدونند؛ اما من یادگرفتهم فکر کنم، اودین؛ خودم از سرنخها خرده خرده بهش رسیدم. اونها واقعاً عمرشون طولانیه، ولی بالاخره میمیرند. دیگه زاد و ولد ندارند؛ خورشید هم کمتر از این حرفها انرژی فراهم میکنه. حالا چون خیلی کم میمیرند، اما بههرحال تولیدمثل هم ندارند، تعدادشون خیلی آروم آروم داره کم میشه. اون وقت چون نسل جوان ندارند که خون تازه و فکر تازه برای جامعهشون بیاره، سخت جسمهای پیر با عمر درازشون جدا بیحوصله و کسل شدند. به همین خاطر به نظرت چی کار کردند، اودین؟»
«چی کار؟» یک جور شگفتی در این حرفها بود. یک جورشگفتی از جنس زنندگی و تنفر.
«بچههای ماشینی درست کردند که بتونند معلمشون باشند. خودت گفتی اودین. تو آموزش دادن رو به هرکاری ترجیح میدی جز یادگیری- و البته درآمیختگی. منطقیها رو از روی تصویر ذهنی سخت جسمها ساختهند و سخت جسمها درآمیختگی ندارند و یادگیری هم براشون خیلی بغرنجه، چون خیلی میدونند و بلد هستند. جز تفریح یاددادن چی براشون باقی میمونه؟ منطقیها هیچ هدفی از ساختشون نیست جز اینکه بهشون آموزش داده بشه.»