توضیحات
Spirited Away Picture Book
Spirited Away is about Chihiro, a ten-year-old girl, sulks in the back seat of her parents’ car. The family is on its way to a new home in a new town, and Chihiro doesn’t want to move. When her father gets lost taking a short cut, they discover the entrance to an abandoned theme park. The parents investigate and find a deserted stall piled with food. They start eating, and soon, they’re both pigging out. They try to make Chihiro eat, but she has a bad feeling about it and refuses the food. Chihiro wanders away by herself.
While she explores, a boy appears and warns her to leave before dark. She runs back to the stall, only to find that her parents have turned into pigs. As night falls, shadowy spirits fill the park, and Chihiro starts becoming transparent. The boy appears again and coaxes her to eat food from the spirit world, which will keep her from disappearing. He then leads her to a busy bathhouse, negotiating her safely through a phalanx of spirits who aren’t happy about having a human among them. After getting her to safety, he gives her detailed instructions on how to get a job in the spirit world, which he says is the only way to survive. He says his name is Haku, and that he has known her since she was very small.
درباره کتاب
این کتاب مصور در مورد دختری ۱۰ ساله به اسم ارمیا چیهیرو است. چیهیرو سان یک روز تابستانی به همراه والدین ش آکیو (پدر) و یوکو (مادر) به شهر دیگری نقل مکان می کنند.در راه چهیرو سان یک مجسمه عجیب میبیند. و یک دفعه روی یک عالمه دست انداز میروند و در اخر به جای این که به شهر خودشون برسند به یک دیوار تونل مانند می رسند. پدر چیهیرو سان از ماشین پیاده میشود و به همراه مادر چیهیرو سان به داخل تونل میروند البته تونل کمی عجیب است .
چیهیرو سان به مادرش التماس می کند که داخل تونل نروند اما مادر کار خود را انجام می دهد و چیهیرو سان با یک دنیا ترس وارد تونل میشود و در اخر به اخر تونل میرسد و وارد یک شهر میشوند که هیچ کس انجا نیست .پدر و مادر چیهیرو سان به یک رستوران که یک عالمه غذا دارد می روند اما هیچ صاحبی وجود ندارد. چیهیرو سان از این کار پدر و مادر خود بسیار عصبانی می شود و میرود. بعد از مدتی بر میگردد و میبیند که پدر و مادر به خوک تبدیل شده اند و از این به بعد چیهیرو سان تلاش میکند که پدر و مادر خود را نجات دهد اما مشکلاتی برای او رخ میدهد و ….
