توضیحات
His Hollow Heart
Bella
A pact made.
Two orphans who vowed to never part.
I was selfish.
For once, I had to be.
The last time I saw Callum he was standing at the dormer window as I sat in the back seat of the car.
His dark eyes foreign to me.
The hatred that radiated from his glare shot through me with more force than a silver bullet.
In a matter of minutes he had become a stranger.
No longer my best friend.
He was now a boy with a hollow heart who was headed down a dark path.
A path I knew I’d never cross again.
Or, so I thought.
Callum
We had a deal—always stay together.
The day Bella left, I vowed I would find her. And when I did, she would feel what I felt as I watched her pull away into a new life, with a new family.
Leaving me behind to endure a life that was wrapped inside the hands of a monster.
It’s been twelve years, but I’ve finally found her.
Now it’s time for her to bask in the darkness she’s created inside of me.
Rachel Leigh
Rachel Leigh is a USA Today and International bestselling author of new adult and contemporary romances.
She loves to write—and read—flawed bad-boys and strong heroines. You can expect dark elements, a dash of suspense, and a lot of steam.
Her goal is to take readers on an adventure with her words, while showing them that even on the darkest days, love conquers all.
درباره کتاب His Hollow Heart
«قلب توخالی او» نوشته ریچل لی اولین کتاب از مجموعه پادشاهی سقوط کرده است
. این کتاب یک عاشقانه تاریک است که داستان کالوم و ایزابلا را دنبال می کند که در جوانی در یک یتیم خانه با هم زندگی می کردند.
. این کتاب پر از رمز و راز و دسیسه است زیرا این دو شخصیت پس از سال ها از هم جدا می شوند. خوانندگان را مشتاق می کند تا بفهمند که چه اتفاقی می افتد.
. کتاب پر از تعلیق است و قطعاً تاریک است، بدون اگر، اما یا شاید
. این کتاب برای طرفداران عاشقانه های تاریک که از داستان های پر تعلیق و اسرارآمیز لذت می برند، خواندنی است
خلاصه کتاب
بلا
پیمانی بسته شد
دو بچه یتیمی که عهد کردند هرگز از هم جدا نشوند.
من خودخواه بودم
برای یک بار هم که شده باید باشم.
آخرین باری که کالوم را دیدم در حالی که من روی صندلی عقب ماشین نشسته بودم، پشت پنجره خوابگاه ایستاده بود.
چشمان تیره اش برایم غریبه است.
نفرتی که از تابش خیره کننده اش ساطع می شد با نیرویی بیشتر از گلوله نقره ای در من شلیک کرد.
در عرض چند دقیقه او غریبه شده بود.
دیگر بهترین دوست من نیست.
او اکنون پسری بود با قلب توخالی که در مسیری تاریک قرار داشت.
راهی که می دانستم دیگر هرگز از آن عبور نخواهم کرد.
یا اینطور فکر کردم
کالوم
ما یک قرارداد داشتیم – همیشه با هم بمانید.
روزی که بلا رفت، عهد کردم که او را پیدا کنم. و وقتی من این کار را کردم، او همان چیزی را که من احساس میکردم احساس میکردم که او را تماشا میکردم که به یک زندگی جدید و با یک خانواده جدید میرود.
من را پشت سر گذاشتم تا زندگی ای را تحمل کنم که در دستان یک هیولا پیچیده شده بود.
دوازده سال گذشت، اما بالاخره او را پیدا کردم.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که او در تاریکی که در درون من ایجاد کرده غرق شود.
راشل لی
ریچل لی نویسنده پرفروشترین و پرفروشترین رمانهای عاشقانه جدید بزرگسالان و معاصر ایالات متحده آمریکا است.
او عاشق نوشتن – و خواندن – پسرهای بد و قهرمانان قوی است. شما می توانید انتظار عناصر تاریک، کمی تعلیق و بخار زیاد را داشته باشید.
هدف او این است که خوانندگان را با کلمات خود به ماجراجویی ببرد و در عین حال به آنها نشان دهد که حتی در تاریک ترین روزها، عشق بر همه چیز غلبه می کند.