توضیحات
طلا در مس
بیتردید بعد از نیما، دکتر رضا براهنی از آگاهترین منتقدین شعر امروز ایران محسوب میشود. او با دانش وسیع، نگاه نو و جرئت اظهار نظر، نقدِ ذوقی دهههای گذشته را یکسو ریخت. و در دههی چهل، با همراه تنی چند، نقدی را بنیان گذاشت که به رغم پارهای کجرویها، پایهی نقد امروز شد.
طلا در مس، مجموعهای از نقدها و یادداشتها بود که عموما در نشریات ایران به چاپ رسید. این کتاب که یکبار در سال 1344 منتشر شد، در چاپ دوم با مطلب و حجم بیشتر و تفاوتهای جدی با چاپ اول در سال 1347 منتشر شد.
فهرست مطالب چاپ دوم طلا در مس به قرار زیر بود:
مقدمه؛ بخش اول_ شعر: شعر و اشیا؛ شکل ذهنی در شعر؛ الهام و کشف؛ تصویر چیست؟ خلاقیت، تجربه و مسئولیت شاعرانه. فردیت، کلیت و حقیقت جهانی در شعر. نوعی روح حماسی در مولوی؛ طلا در مس. مسئولیت: دید فلسفی و هنری.
بخش دوم: شاعران: نیما یوشیج: چهار رسالت، چهار مسئولیت. نیمای سمبولیست دفتر شعر من و اجتماع. ماخ اولای نیما یوشیج؛ فریدون توللی؛ قالب شعر احمد شاملو. نادر نادرپور؛ نوعی بیداری و هوشیاری؛ فروغ فرخزاد: پنج یادداشت پیرامون تولدی دیگر. مرگ آن شهید؛ مهدی اخوان ثالث؛ سیاوش کسرائی؛ آرش کمانگیر؛ منوچهر آتشی. فریدون مشیری؛ سهراب سپهری؛ سپهری و رؤیایی؛ نیما؛ م.آزاد؛ یدالله رویایی؛ سیروس آتابای؛ م.ع.سپانلو. مفتون امینی؛ فرم ذهنیتر شعر؛ دنیای شجاع جدید شعر فارسی؛ احمدرضا احمدی. پارهای ملاحظات پیرامون شعر اخوان.
درباره کتاب
اکنون که یادداشتهای آن سالهای طلا در مس را مرور میکنیم. میبینیم که منتقد در مقاطع مختلف تاریخ شعر نو ایران توانست دربارهی بسیاری از اشعار و شاعرانِ شعر نو مطالبی بنویسد. که صحت نظرش (که بسیاری در همین کتاب آمده است) بعدها به اثبات برسد.
فیالمثل اگرچه او نخستین شخصی نبود که به اضمحلال رمانتیسم و چهارپاره سرایی و زیباییشناسی نوقدمایی در سالهای چهل پی برد. و پیش از او فروغ فرخزاد و احمد شاملو در بحث مفصل با نادر نادرپور در جمعه آژنگها خبر زوال آن شیوه را (دست کم برای مدتی) داده بودند. ولی دکتر رضا براهنی بود که در شهریور 1346 با تحلیل شجاعانه ( و با پردهدری غیرضروری)، «نماز میت بر جسد شعر رمانتیسم» را خواند.
او در آن سالها دربارهی اخوان ثالث، احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، محمدعلی سپانلو، موجنوییها به نکاتی اشاره کرد که امروزه درستی بسیاری از آن حرفها آشکار شده است.
ولی دو چیز همواره نوشتههای این منتقد را مخدوش و معیوب میکرده است: یکی، حاشیهرویهای بیارتباط با موضوع، که در پارهای از اوقات بسیار شخصی به نظر میرسد؛ و دو دیگر، دخالت احساسات دوستانه و یا دشمنانه که سبب تغییر نظراتش میشده و خواننده را دچار تشتت رای میکرده است.