توضیحات
درباره کتاب در ستايش عشق
در ستايش عشق، بدیو با توسل به اندیشه متفکرانی از کییرکگور و دو بووار گرفته تا پروست و لاکان، مخاطب را ترغیب میکند. که از عشق نترسد، بلکه آن را چون ماجراجویی شکوهمندی ببیند که دست آخر او را از وسواس فکری نسبت به خود میرهاند.
عشق در معرض تهدید، فلاسفه و عشق، ساخت عشق، حقیقت عشق، عشق و سیاست، عشق و هنر و خاتمه، عنوان بخشهای مختلف این کتاب هستند.
بخشی از کتاب در ستايش عشق
«من معتقدم که عشق به راستی همان چیزی است که من، طبق تعابیر فلسفی خود، «رویه حقیقت» مینامم. یعنی تجربهای که به موجب آن نوعی حقیقت ساخته میشود. این حقیقت بی هیچ تردیدی حقیقتی است درباره «دو». حقیقتی که از نفس تفاوت ناشی میشود. و من گمان میکنم که عشق _ یعنی آنچه من «صحنه دو» مینامم _ همین تجربه است. به این معنی، سرتاپای عشقی که چالش را بپذیرد متعهد به پایداری می شود، و با پذیرش تجربه دنیا از منظر تفاوت، در مسیرش حقیقتی نو در باب تفاوت ایجاد می کند.
به این دلیل است که عشق واقعی همواره برای کل بشریت جالب توجه است. هر قدر هم که در ظاهر نهان و حقیر به نظر برسد. می دانیم که مردم چطور با مطالعه داستان های عاشقانه اختیار از کف می دهند. فیلسوف باید بپرسد چرا چنین اتفاقی می افتد؟ چرا این همه فیلم، رمان و آهنگ وجود دارد که کاملا وقف داستان های عاشقانه شدند؟ باید چیزی کلی و فراگیر در مورد عشق وجود داشته باشد که علاقه و توجه چنین مخاطبان عظیمی را به این داستان ها جلب کند…».