توضیحات
کلاغ سرخ
وی. ای. شواب در کتاب کلاغ سرخ، قصه دختری معمولی را به تصویر میکشد که با وقوع یک اتفاق، استعداد عجیب و خاصی پیدا میکند. او میتواند اشباح را به چشم ببیند و با آنها حرف بزند و این موضوع، ماجراهای هیجانانگیزی را به دنبال دارد. این داستان ماجراجویانه و خندهدار که در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرار دارد. نامزد جایزه بهترین کتاب کودک و نوجوان گودریدز شد.
درباره کتاب کلاغ سرخ
کسیدی یک دختر بسیار معمولی به شمار میرود. که بعد از سقوط در یک رودخانهی سرد و نجات یابی به وسیلهی شبحی به اسم جیکوب، قادر است شبحها را از نزدیک تماشا کند و به دنیای آنان وارد شود. او که انتظار دارد تابستان پیش رو را بدون دیدن هیچ شبحی در خانهی ساحلیشان بگذراند. خیی زود میفهمد والدینش قصد دارند در مورد ارواحی که چندین شهر را به تسخیر خود درآوردهاند، مستندی تهیه کنند. و اینگونه برنامهای که برای روزهای تعطیلاتش ریخته بود، به هم میریزد.
شهر اشباح
اکنون با رفتن کسیدی و پدر و مادرش به شهر اشباح یعنی اسکاتلند، او با شکارچیان شبحها مواجه میشود. و به اتفاق دوستش جیکوب حوادث عجیب و غریبی را از سر میگذارند. در اسکاتلند اشباح در تمامی گورستانها، قلعهها و راههای پنهان قدم میزنند. کسیدی و جیکوب برای فیلمبرداری راهی زندان جنگی قدیمی میشوند تا اینکه ناگهان جیکوب ناپدید میشود. او برای یافتن دوستش به آن سوی پوششها و پردهها میرود و میبیند که ارواح، جیکوب را زندانی کردهاند. او تلاش میکند تا دوستش را نجات دهد، اما یک کلاغ قرمزپوش به سرعت حاضر میشود و در سینهی کسیدی دست میکشد و نور حیات را از قلب او خارج میکند.
وقتی کسیدی با دختری آشنا میشود که ویژگیای درست همانند خودش دارد، میفهمد هنوز باید چیزهای بسیاری دربارهی پردهی میان دنیای مردگان و زندگان و همین طور در مورد خودش یاد بگیرد. با این حال شهر اشباح از آنچه که کسیدی تصور میکرده هم خطرناکتر و ترسناکتر است.