توضیحات
کارمیلا
رمان «کارمیلا» نوشته جوزف توماس شریدن لی فانو، نویسنده ایرلندی در سال ۱۸۶۴ بود که موجب تولد ژانر وحشت در ادبیات و بعدها در سینما شد. کارمیلا نام یکی از شخصیت ها خون آشام ادبیات است. این شخصیت بر خلاف دراکولا، یک زن است و البته رمان «دراکولا» نوشته برام استوکر بعد از «کارمیلا» نوشته و منتشر شد؛ به همین دلیل برخی عقیده دارند که استوکر در نوشتن «دراکولا» از لی فانو تاثیر گرفته است. «کارمیلا» با استفاده از برخی پدیدههای ماورا الطبیعه و بهرهگیری هوشمندانه از خرافههای مردم انگلستان و اروپا نوشته شده است.
درباره کتاب کارمیلا
کارمیلا اشراف زاده ای نفرین شده ی خون آشام است. او ظاهر یک دختر جوان زیبا را دارد که زیبایی و معصومیتش، جذاب و گیراست. دندانهای نیش او نه به اندازهای که خیلی مشهود باشند. اما تا حد مشخصی تیز هستند تا نیمه شب بتواند آنها را در سینه قربانی فرو ببرد و از خونش تغذیه کند.
کارمیلا گاهی به طور ناگهانی غیب میشود و بعد از مدتی مانند یک نیمروز یا یک روز، دوباره در محل غیب شدنش، رویت می شود. او با شنید حرفهای مذهبی یا سرودهای کلیسایی رو ترش می کند و خواستار ترک محل می شود. کارمیلا برای جذب قربانی، مدت ها زمان صرف میکند تا به او نزدیک شود و محبت زیادی را خرج او می کند. این محبت دیوانه وار و بسیار شدید است
کارمیلا از مسائل دینی و سرودهای مسیحی خوشش نمی آید و از نمادهایی چون صلیب واهمه دارد. یعنی همان روحیاتی که در دراکولا هم با آن ها آشنا شده ایم. جالب است که رمان «کارمیلا» با این که در سال های قرن نوزدهم نوشته شده، هنگام خواندن واقعا در ترساندن مخاطب و القای هول و هراس، موفق است.
اروپا قرون وسطا
یک نکته مهم درباره رمان «کارمیلا»، زمانی است که در آن متولد شد. سالهایی که اروپا قرون وسطی را پشت سر گذاشت و نویسنده اثر، رمانش را با رسوب باورهای خرافی باقی ماند از آن دوره نوشت. در سال های قرون وسطی که باورهای افراطی مسیحی گاهی، زندگیها را تنگ و تار و سخت کرد و تعداد زیادی از انسان ها و زن ها به جرم جادوگری و ارتباط با نیروهای اهریمنی سوزاندند.
مردمان اروپا در قرون وسطی خرافاتی درباره خون آشامها ساختند. از جمله این که شبها از گور بر می خیزند و به سراغ قربانیانشان میآیند تا خونشان را بخورند. آن ها روز را خوابیده و شب را بیدارند و حتما با توسل به طلسمهایی مقدس باید آنها را تاراند. جالب است که صحبت درباره شخصیت هایی از این دست، هرچند بدانیم خیالی هستند. موجب تولید تصاویری از آنها در ذهن میشود. لی فانو و نویسندگانی که پس از او در راه تولید آثار ژانر وحشت قدم گذاشتند. با اطلاع از این روحیه تصویرسازی ذهن انسان و با اتکا به آن دست به تولید اثر زدند. و راهی را طی کردند که ادامه اش، امروز به تولید آثار مکتوب و سینمایی مورد توجه شد.
درباره جوزف شریدان لو فانو
جوزف شریدن لی فانو ملقب به شاهزاده ی نامرئی روزنامه نگار و نویسنده ایرلندی سبک گوتیک و خالق داستان روح ویکتوریایی بود.رمان خون آشام او کارمیلا منجر به تعریف ژآنر وحشت شد و احتمالا بر برایم استاکر در نوشتن دراکولا تاثر گذار بود.
جوزف شریدان لو فانو (۱۸۷۳-۱۸۱۴) در خانوادهای قدیمی در دوبلین متولد شد و در کالج ترینیتی رشتهی حقوق خواند. اما پس از آنکه وکیل شد، در سال ۱۸۳۹ شغلش را ترک کرد و به روزنامهنگاری روی آورد. او با انتشار داستانهایی پیرامون دنیای ماوراءالطبیعی در روزنامهی پورسل پِیپیرز مهارت خود را در این زمینه به نمایش گذاشت. لو فانو بین سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۷۳ چهارده رمان منتشر کرد که از میان آنها عمو سایلس و خانهی کنار قبرستان شهرت بیشتری یافتهاند.
علاوهبر اینها، داستانهای کوتاه بسیاری با موضوع اشباح برای نشریهی دوبلین یونیورسیتی مگزین نوشت که از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۹ سردبیریاش را به عهده داشت. بین این داستانها میتوان به داستان بلند کارمیلا اشاره کرد که سبب رواج مضمون «خونآشام مؤنث» در ادبیات شد. شریدان لو فانو اگرچه در خلق رمانهای تاریخی نیز تجربههایی دارد، عمدهی شهرتش را مرهون آثار گوتیکی است که تأثیرشان همچنان در ادبیات و سینما حس میشود. داستانهای اشباح ام. آر. جیمز و دراکولای برام استوکر از وامداران نوشتههای او هستند.
کتاب کارمیلا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم