توضیحات
هرگز رهایم مکن
من که هستم؟ همهی ما این سوال را از خودمان پرسیدهایم. بخش بزرگی از جواب این سوال به درک و فهم ما از چیستی خودمان برمیگردد. عوامل زیادی در شکلگیری هویت ما نقش دارند؛ ارتباط ما با دیگران و فضایی که در آن زندگی میکنیم، سرنوشت ما را تعیین میکند. ولی در آخر، این ما هستیم که تصمیم میگیریم چه اهدافی را در زندگی انتخاب کنیم، به سمت چه آیندهای حرکت کنیم و چه هویتی را برای خود بسازیم.
درباره کتاب عاشقانه هرگز رهایم مکن
داستان در انگلستان قرن بیستم اتفاق میافتد. گروهی دانشآموز روستایی در مدرسهای عجیب و غریب به نام «هیلشم» زندگی میکنند. مدرسهای که مشابه مدارسی که تا کنون دیدهایم، نیست. با اینکه دانشآموزان مدرسه به فعالیتهای معمولی مثل نقاشی کشیدن، کتاب خواندن و بازی کردن مشغولاند، اما رازی در این مدرسه وجود دارد که فقط مسئولین مدرسه از آن باخبرند. رازی دربارهی دانشآموزانی که در مدرسه زندگی میکنند و سرنوشت غریبی در انتظارشان است.
«روت، تومی و کتی» از دانشآموزان این مدرسه هستند. همبازیهایی که از زمان مدرسه تا دوران بزرگسالیشان رابطهی عاشقانهی پیچیدهای با هم دارند. آنها از همان دوران مدرسه در جستجو برای کشف حقایقی دربارهی زندگیشانند. حقایقی که نشان میدهد علت وجود داشتن آنها با انسانهای دیگر فرق دارد. «کتی اچ سی» راوی داستان، بعد از گذشت سالها از دوران کودکیش اکنون پرستاری است که تلاش میکند از معمای مدرسهی «هیلشم» پرده بردارد. این داستان دربارهی اندوه موقعیت انسانی و چیستی اوست. داستانی که خواننده در آن انعکاسی از زندگی خودش را مییابد.
درباره کازوئو ایشی گورو
کازوئو ایشی گورو (Kazuo Ishiguro) در ناکازاکی ژاپن در 1954 متولد شد و در کودکی به انگلستان مهاجرت کرد. او در انگلستان، فلسفه و زبان انگلیسی آموخت و اولین کتابش «منظرهی پریده رنگ تپهها» را بر اساس پایاننامهاش نوشت. استفاده از فرهنگ ژاپنی در رمانهایی که او به انگلیسی مینویسد، از ویژگیهای نویسندگی اوست.
به گفتهی منتقدین، رمانهای ایشی گورو ترکیبی از آثار «جين آستین، فرانس كافكا و مارسل پروست» است. او از كسي پيروي نميكند و جهان زيباييشناختي متعلق به خود را ميآفريند. ایشی گورو دنیاهایی را خلق می کند که تصویر بزرگتری از مضامين تاريخي، شيوه و رسوم حكومتداري و رفتار و منش مردم به دست میدهد، درست هنگامی که خوانندگانش در دورهاي نامشخص از تاريخ جهان قرار دارند.