سبد خرید شما خالی است.

ورود و ثبت نام

می‌خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

59,000 تومان

نسخه الکترونیک می‌خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق سایت بوک فلیکس در دسترس است

دسته: , ,
تاریخ به‌روزرسانی محصول: 30 اردیبهشت 1403

توضیحات

می‌خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم ثبت جلسات درمانی نویسنده‌ی کتاب، بک سهی برای بیماری افسرده‌خویی یا همان اختلال افسردگی مداوم (حالتی از افسردگی مدام و سبک) است. این دسته از افراد، در ظاهر خوب به نظر می‌رسند اما از درون درحال نابودی‌اند و حسی مبهم بین خوب نبودن و در عین حال ویران نشدن دارند.

بک سهی با نوشتن کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم، امیدوار است که افرادی که وضعیتی مانند او دارند با خواندن این کتاب با خود بگویند، پس من تنها کسی نیستم که این حس را دارد، یا حالا می‌فهمم دیگران هم این حس را دارند و کماکان به زندگی خود ادامه می‌دهند. از نظر نویسنده هنر یعنی تحت تاثیر قرار دادن ذهن و قلب دیگران.

به گفته‌ی او «هنر به من باور می‌دهد؛ این باور که شاید امروز روزی عالی نباشد، اما باز هم روز خوبی است. این باور که بعد از یک روز افسردگی هنوز هم می‌توان با کوچکترین چیز قهقه سر داد. همچنین به این درک رسیده‌ام که آشکار کردن تاریکی وجودم به اندازه‌ی آشکار کردن روشنی‌ام عادی و طبیعی است. امیدوارم با به کارگیری این هنر شخصی بتوانم راهم را به قلب دیگران باز کنم، درست همان‌طور که این کتاب راهش را به دستان شما باز کرده است.»

درباره کتاب می‌خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

نشانه‌های اصولی مانند شنیدن یک سری صدا، افکار مزاحم و ناخوانده و خودزنی تنها نشانه‌های افسردگی نیست. همان‌طور که آنفولانزای ساده می‌تواند کاری کند تمام بدنمان درد بکشد، یک افسردگی سطحی هم می‌تواند کل ذهن ما را به درد مبتلا کند.

از بچگی درون‌گرا و حساس بودم. خاطراتم درست یادم نمی‌آید اما طبق نوشته‌های دفترچه‌ی خاطراتم از همان کودکی مثبت‌اندیش نبودم و هر از گاهی دمق می‌شدم. دوران دبیرستان بودم که افسردگی به طور جدی در من رخنه کرد، روی درس خواندنم اثر گذاشت، اجازه نداد به دانشگاه بروم و در نتیجه آینده‌ام را مختل کرد

خلاصه کتاب

اسمش را چه بگذاریم؟ – افسردگی؟ او دائما احساس پستی، اضطراب، شک و تردید بی‌پایان به خود می‌کند، اما نسبت به دیگران نیز به شدت قضاوتگر است. او احساسات خود را به خوبی در محل کار و با دوستان پنهان می کند. تلاشهای او طاقت طاقت فرسا هستند و او را از ایجاد روابط عمیق باز می دارند. این نمی تواند عادی باشد. اما اگر او تا این حد ناامید است، چرا همیشه می‌تواند به غذای خیابانی مورد علاقه‌اش، کیک برنجی تند و تیز تتئوک‌بوکی، تمایل پیدا کند؟ آیا زندگی فقط همین است؟

بک با ضبط دیالوگ های خود با روانپزشکش در یک دوره 12 هفته ای، شروع به تفکیک حلقه های بازخورد، واکنش های تند و رفتارهای مضری می کند که او را در چرخه ای از خود آزاری محبوس می کند.

هنوز هیچ بررسی وجود ندارد.
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
  • فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیش‌از‌حدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحه‌کلید بپرهیزید.
  • نظرات خود را براساس تجربه و استفاده‌ی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمه‌‌ای خودداری کنید.
  • بهتر است در نظرات خود از تمرکز روی عناصر متغیر مثل قیمت، پرهیز کنید.
  • به کاربران و سایر اشخاص احترام بگذارید. پیام‌هایی که شامل محتوای توهین‌آمیز و کلمات نامناسب باشند، حذف می‌شوند.