توضیحات
مسائل کلیدی فلسفه
لازمهٔ فیلسوف بودن این است که متن فلسفی را طوری نخوانیم که گویی بهحدی موثق است که جز پذیرفتن آن کار دیگری برایمان نمانده است، بلکه باید آن را یکی از طرفهای گفتوگویی محسوب کنیم که خود ما نیز در آن شریکایم. باید موضوع را نقادانه بخوانیم، البته نقدی که سازنده است. باید بین جستوجوی نادرستیهای استدلال و جستوجوی حقایق و بصیرتهای موجود در استدلال توازن برقرار کنیم.
مهم است که از آنچه در صفحهٔ پیش رویتان نوشته شد فراتر بروید. باید بکوشید انگیزهٔ پس پشت استدلالها را پیدا کنید. اگر مقدماتی در پس استدلالها وجود دارد اما بیان نشده است، آنها را بیابید و ببینید چگونه میتوانید استدلال را به پیش ببرید. هر متنی که میخوانیم تقریباً همیشه آغاز یک پژوهش است نه پایانش.
درباره کتاب مسائل کلیدی فلسفه
فَلسَفه (خِرَددوستی) مطالعهٔ مسائلی کلی و اساسی، دربارهٔ موضوعاتی همچون هستی، واقعیت، آگاهی، ارزش، خِرَد، ذهن و زبان است. تفاوت فلسفه با دیگر راه های پرداختن به چنین مسائلی، رویکرد نقّادانه و معمولاً سازمان یافتهٔ فلسفه و تکیه آن بر استدلال های عقلانی و منطقی است. در تعابیر غیرتخصصی به طور گسترده تر فلسفه به بنیادی ترین عقاید، مفاهیم و رویکردهای یک فرد یا گروه اشاره دارد.
واژه فلسفه ریشه در کلمه یونانی آرخه به معنی بذر دارد. در واقع فلسفه به دنبال کشف ماده المواد عالم است. که جهان هستی از چه چیز به وجود آمد. همچنین واژهٔ فلسفه به معنای دوستداری خِرَد نیز هست. و ریشهٔ یونانی دارد که سپس به عربی و فارسی راه یافت. مشهور است که نخستین بار سقراط واژه مذکور را به کار برد. زمانی که از او پرسیدند: «آیا تو فردی خِرَدمند هستی؟» وی پاسخ داد: «نه، اما خِرَددوست هستم.».
اگرچه فلسفه پژوهشی تخصصی است؛ اما ریشه اش در نیازهای مشترک مردمی است که هرچند فیلسوف نیستند، به این نیازها آگاهند.