توضیحات
ماجراهای شرلوک هلمز – عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر از شرلوک
شرلوک هولمز یک شخصیت داستانی خیالی است. که توسط سر آرتور کانن دویل نویسنده انگلیسی خلق شد. هولمز با اشاره به خود به عنوان «کارآگاه مشاور». در داستانها و مهارتهای ویژه خود از جمله مشاهده دقیق، علم پزشکی قانونی، و استدلال منطقی مشهور است. شخصیت داستانی شرلوک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷ میلادی توسط سر آرتور کانن دویل ساخت شد. و در کتابها مطرح شد شرلوک هلمز از شخصیت جوزف بل الهام گرفته شداست. در نهایت چهار رمان و ۵۶ داستان کوتاه از شرلوک هولمز باقی مانده.
شرلوک ،شناخته شدهترین شخصیت خیالی
اگرچه شرلوک هولمز اولین کارآگاه تخیلی نیست اما بهترین کارآگاه تخیلی است او در کتاب رکوردهای جهانی گینس به عنوان «شناخته شدهترین شخصیت خیالی» در تاریخ ثبت شدهاست.محبوبیت و شهرت هولمز به گونهای است که بسیاری معتقدند او خیالی نیست بلکه فردی واقعی است.
معروف بودن هولمز به خاطر قدرت استثنایی او در مشاهده جزئیات و استنتاج منطقی بر اساس آن است، قدرتی که وی را بدون شک معروفترین کارآگاه تخیلی جهان و یکی از مشهورترین مخلوقات داستانی همه اعصار ساختهاست و علاوه بر همراه همیشگی او «دکتر واتسن» و مأموران اسکاتلندیارد خواننده را نیز به حیرت وامیدارد. نام کامل او ویلیام شرلوک اسکات هولمز است. شرلوک هولمز در داستانهای اصلی هیچگاه خود را کاراگاه خصوصی نخوانده، بلکه به عنوان کارگاه مشاور خود را میخواند و در نوع خود تک است.
این کتاب تعدادی از داستان های این کارآگاه محبوب را در بر گرفت .
درباره کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر
در داستان «آخرین مسئله» که در کتاب سیمای زرد، به چاپ رسید. شرلوک هولمز در جریان مبارزه تنبهتن خود با پروفسور موریارتی، جانی نابغه، برحسب ظاهر، کشته میشود. دکتر واتسن در توصیف خود از محل حادثه، در کمرکش آبشار رایشنباخ در سویس، چنین مینویسد:
«از بررسی دقیق کارشناسان چنین برمیآید که زورآزمایی شخصی آن دو بدون تردید در آن موقعیت نتیجه دیگری نداشت است جز اینکه هر دو با هم درحالیکه یکدیگر را تنگ در بغل میفشردند به درون مغاک پرت شد باشند. هرگونه کوششی برای بازیابی اجساد مطلقاً بیفایده بود، و آنجا، در اعماق آن کوره آبهای جوشان و کفآلود آرامگاه ابدی خطرناکترین جنایتکار و برجستهترین حامی قانون نسل خودشان قرار دارد».
آرتور کانن دویل
بله دکتر آرتور کانن دوئل، خالق شرلوک هولمز، سر کارآگاه معروف را بعد از شش سال زیر آب کرد تا از دستش خلاص شود و فرصت بیشتری برای «کارهای ادبی جدیتر» داشته باشد. ولی مگر خیل علاقهمندان و دوستداران شرلوک هولمز گذاشتند. باور نمیکردند، نمیخواستند باور کنند که کارآگاه محبوبشان دیگر وجود ندارد. در حقیقت کانن دوئل با خلق شرلوک هولمز شخصیتی را پدید آوردبود. که از یک انسان عادی واقعنماتر بود، و حالا هم به این سادگیها تن به مرگ نمیداد. شرلوک هولمز در ذهن دوستداران خود زنده بود و آنان، و نویسندگان مطبوعات از قول آنان، هر چه میتوانستند کردند. تا نویسنده را از تصمیم عجولانهاش منصرف کنند. آنها مصرانه میخواستند کانن دوئل مخلوقش را به زندگی بازگرداند.