توضیحات
شازده کوچولو
استان کتاب شازده کوچولو دربارهی ملاقات خلبانی با یک موجود کوچولوی دوستداشتنی است. این خلبان همان نویسندهی کتاب آنتوان سنت اگزوپری است، او در یکی از سفرهایش به آفریقا، در صحرای آفریقا سقوط میکند و در آنجا شازده کوچولو را ملاقات میکند. داستان شاعرانه و عاشقانه شازده کوچولو از جایی شروع میشود که در سیاره ب 612 که سیارهی شازده است گیاهی متفاوت در بین علفها رشد میکند. گلی که در این داستان نقش معشوق را بازی میکند. او که عاشق گل سرخ میشود در مسیر سفر قرار میگیرد، سفری که در جستوجوی دوست به زمین میرسد. شازده در سفرش با ساکنان هفت سیارک همنشین میشود و از آدمهای هر سیاره حقیقتهایی دربارهی زندگی میآموزد.
درباره کتاب شازده کوچولو
خلبانی که در یک بیابان گیر افتاده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند که در مقابل او، فردی کوچک و خارقالعاده ایستاده است. غریبه میگوید: «لطفا برای من یک گوسفند بکش» و خلبان متوجه میشود که وقتی درک وقایع زندگی بسیار دشوار است. چارهای جز تسلیم اسرار آن شدن وجود ندارد. بدین ترتیب، افسانهی حکیمانه و مسحورکنندهای آغاز میشود. که در آموزش راز آنچه واقعا در زندگی از سایر چیزها مهمتر است، جهان را برای همیشه برای خوانندگانش تغییر داد است.
کتاب کودکان یا بزرگسالان
تعداد کمی از داستانها در جهان وجود دارند که به اندازهی داستان کتاب شازده کوچولو هم توسط کودکان و هم توسط بزرگسالان به طور گسترده خوانده میشوند و مورد توجه همگان قرار میگیرند. شازده کوچولو در سراسر جهان، قلب خوانندگان در تمام سنین را تسخیر کرد و خواهد کرد. این کتاب که در سال ۱۹۴۳ در نیویورک منتشر شده، یک پدیده در سراسر جهان محسوب میشود.
نکتهها و حواشی جالبی درباره این کتاب وجود دارد؛ مانند اینکه در داستان یک گل وجود دارد و آنتوان دوسنت اگزوپری، این گل را با الهام از همسرش کنسوئلو نوشته است. کنسوئلو زنی تندمزاج بود و بیماری آسم داشت و برای همین است که گل سرخِ این کتاب نیز سرفه میکند. نکتهی جالب بعدی این است که اگزوپری که خودش یک خلبان بود. برای نوشتنه این کتاب از زندگی خودش نیز الهام گرفت بود. شخصیتهای خلبان و شازدهکوچولو در واقع برگرفته از اگزپری در دوران جوانی و کودکی هستند. او همچنین در ۴۴ سالگی در سانحهی هوایی درگذشت. سنی که قرابتی عجیب با ماجرای «شازده کوچولو» دارد، او نیز پیش از ترک سیارهاش ۴۴ بار به تماشای غروب آفتاب ایستاده بود.