توضیحات
سایه و استخوان
جلد اول از سه گانه سایه و استخوان
«ستر» سایه نواری از جنس تاریکی بی پایان و پر از هیولاهای خونخوار است که کشور «راوکا» را دربر گرفته است. از طرف دیگر راوکا در محاصره دشمنان و در شرف از هم فروپاشیدن است. سرنوشت کشور به یک دخترک پناهنده گره خورده است. «آلینا استارکوف» یک دختر معمولی اما بیباک است که به ارتش راوکا خدمت میکند و نقشه بردار است. اما زمانی که گروهش برای ماموریتی خطرناک به ستر سایه اعزام میشود، دنیایش دگرگون میشود. هنگام عبور از ستر به آلینا و هنگش حمله میشود و عزیزترین دوستش جراحتی شدید برمیدارد.
درست همان موقع قدرتی خفته در وجود آلینا بیدار میشود که جان دوستش را نجات میدهد. قدرتی عظیم که میتواند کشور جنگ زدهاش را نجات دهد. آلینا را از دوستان و زندگی عادیاش جدا میکنند و به دربار سلطنتی میبرند تا آموزش ببیند و عضو فرقه گریشاها و نخبگان جادوگر که تحت فرمان تارین مرموزند شود.اما هیچ چیز در این دنیای پرزرق و برق آنگونه که به نظر میرسد نیست. تاریکی هرلحظه قدرتمندتر و تهدیدکنندهتر میشود و تمام کشور دلخوش شکوفایی قدرت آلینا است. او باید پردههای دروغ را کنار بزند و رازهای فرقه گریشا را فرا بگیرد.
درباره کتاب سایه و استخوان
کتاب «سایه و استخوان» رمانی نوشته «لی باردوگو» است که اولین بار در سال 2012 به چاپ رسید. دو دوست بی سرپرست به نام «آلینا» و «مل» در کودکی برای سنجش توانایی های جادویی خود، مورد آزمایش قرار می گیرند. «آلینا» که نمی خواهد از تنها دوستش جدا شود، قدرت های خود را مخفی نگه می دارد و بدون این که توجه دیگران را به نیروهایش جلب کند، به سال های نوجوانی می رسد.
اما وقتی او و «مل» باید به عنوان سربازان ارتش از ناحیه ای مرگبار عبور کنند، «آلینا» قدرت های نهفته خود را به کار می گیرد تا جان «مل» را نجات دهد. پس از این اتفاق، «آلینا» به عنوان «احضارکننده خورشید» شناخته می شود: کسی که توانایی کنترل نور را دارد و احتمالا می تواند آن منطقه مرگبار را برای همیشه نابود کند. او حالا به عنوان یک «گریشا» تحت تعلیم است: گروهی با قدرت های گوناگون که به دربار یاری می رسانند.