توضیحات
روزی که رهایم کردی
در کتاب روزی که رهایم کردی، نوشتهی النا فرانته، داستان زن عاشقی را میخوانیم که با وجود دو فرزند و خیانت ناگهانی همسرش، برای ساختن دوبارهی باورهای فروریختهی خود تلاش میکند. تلاشی که احساسات آسیبدیدهی او را چون امواجی از کلمات به زبان میآورد تا با واکاوی درونش، به ساحل آرامش برسد و وجود خود را التیام ببخشد. این کتاب از جمله نامزدهای نهایی جایزهی ادبی بوکر بوده است.
درباره کتاب روزی که رهایم کردی
اولگا زن مدرن سیوهشتسالهایست که عاشقانه همسرش ماریو را دوست دارد و از او صاحب دو فرزند است. آنها زندگی خوبی دارند تا روزی که ماریو از تصمیم خود مبنی بر جدا شدن از اولگا سخن میگوید. اولگا نمیتواند این حقیقت را بپذیرد اما بالأخره متوجه میشود. در تمام این مدت پای دختری کمسنوسال در میان بود که همسرش به او دل بسته است. در کتاب روزی که رهایم کردی (The Days of Abandonment)، نوشتهی النا فرانته (Elena Ferrante)، شاهد فروپاشی روانی و عواطف ازهمگسیختهای زنی هستیم که با خیانت نزدیکترین فرد زندگیاش مواجه شد. او از یکسو سرشار از خشم و حس کینهجویی است. و از سوی دیگر نمیتواند فقدان همسرش را در زندگی خود بپذیرد. حالا مردی که اولگا هنوز هم دوستش دارد خانه را ترک کرد. و او باید به تنهایی مسئولیت فرزندانشان را برعهده بگیرد.
دشواریهای روزهای جدایی، اولگا را با وجهی دیگر از وجود خودش مواجه میکند. او سعی دارد خود را با کارهایی مثل ترجمهی کتاب سرگرم کند. اما در وجودش نیاز به عشق بیداد میکند. در چنین روزهایی احساسات متفاوتی چون خیانت متقابل به همسرش و تجربهی یک رابطهی تازه از جمله کشمکشهایی است که این شخصیت با خود دارد.