توضیحات
یاغی شن ها
کتاب «یاغی شن ها»، رمانی نوشته ی «آلوین همیلتون» است که اولین بار در سال 2015 به چاپ رسید. «آمانی» 16 ساله به دنبال فرار از شهری خفقان آور به نام «داست واک» است، آن هم قبل از این که عمویش او را به عنوان یکی از عروس های خود برگزیند. او که دختری با چشمان آبی غیرمعمول، مهارتی خارق العاده در تیراندازی و شجاعتی مثال زدنی است، به پسری ماجراجو و عصیانگر به نام «جین» می پیوندد. او که خود را به شکل پسرها درآورده، به همراه «جین» در سراسر بیابان و «دریاهای شن» سفر می کند و تمام توان خود را به کار می بنند تا در مقابل دشمنان مختلف و البته نیروهای ارتش سلطان «میراجی» و متحدینش از خود محافظت کند.
درباره کتاب
هرچه نزدیکتر میشدم، جمعیت بیشتر میشد، مانند لاشخورهایی که دور لاشهی تازهای جمع میشوند. دو مرد، مردی دیگر را، که از بینیاش خون میآمد، به دیوار چسبانده بودند و مرد دیگری پشتسرهم مشتهایش را حوالهی صورت او میکرد. دختری از پشت پنجره حرفهایی میزد که حتی فروشندههای دورهگرد هم از شنیدنش خجالت میکشیدند. عدهای کارگر ساختمان، که هنوز لباسهای کارشان را بهتن داشتند، دور گاری دربوداغان فروشندهای دورهگرد جمع شده بودند. فروشنده داد میزد خون جن میفروشد که آرزوهای هر انسان نیکی را برآ…
سرزمین میراجی
موجودات فانی بر سرزمین میراجی حکومت می کنند. اما موجودات افسانهای هنوز در بیابانهای وحشی اطراف و مناطق دورافتادهی میراجی پرسه میزنند و حتی شایعه شد که جنها جایی در این سرزمین جادو میکنند. برای انسانها اینجا سرزمینی بیرحم است. بهخصوص برای فقرا، یتیمان و زنان؛ و «امانی» هرسهی اینهاست. او تیراندازی ماهر است، اما هنوز نتوانسته به هدفی خارج از «داستواک» شلیک کند. و راه فراری از این شهر بیابد، شهری کوچک در سرزمین میراجی که او در آن محکوم به مرگ یا ازدواج اجباری است.
امانی به دنبال راه فرار است و پسر مرموزی که هنگام مسابقهی تیراندازی با او آشنا میشود، این فرصت را به او میدهد. پسری که شاید فرشتهی نجات او باشد. امانی هیچوقت تصور نمیکرد که همراه با یک فراریِ تحتِ تعقیب و سوار بر اسبی افسانهای از داستواک بگریزد. و به دلِ بیابان بزند، بیابانی که پیش از آن، فکر میکرد آن را خوب میشناسد…
در بیابان است که امانی حقایقی باورنکردنی را دربارهی خودش کشف میکند. و در بیابان است که عشق سرزده از راه میرسد…