توضیحات
من میدانم تو کی هستی
من میدانم تو کی هستی روایت گر درخشان دو داستان است. یکی درباره ایمی سینکلر است – بازیگر شناخته شد ای که در آستانه ی مشهوری است. اگر او را می دیدید، فکر می کردید که او را می شناسید. یک روز در واپسین روزهای فیلمبرداری آخرین فیلمش، ایمی از فیلمبرداری به خانه می آید و تلفن و کیف پول همسرش را روی میز در اتاق ناهار خوری پیدا می کند. شوهرش هرگز بدون آنها جایی نمی رود. اما او آنجا نیست. ایمی خیلی نگران نیست – آنها شب قبل با هم دعوای بزرگی داشتند. هر دوی آنها چیزهایی گفتند که از آنها منظوری نداشتند. او ممکن است کارهایی را انجام داده باشد که از آنها منظوری نداشته، چیزهایی که ایمی نمی تواند فراموششان کند. شاید او بتواند به صورت ظاهری فراموش کند. هرچه باشد، او بازیگر بسیار خوبی است.
درباره کتاب من میدانم تو کی هستی
صبح روز بعد او را برای پیاده روی صبحگاهی خود می رود و سپس به کافی شاپ مورد علاقه خود می رود. اما کارت بانکی اش پذیرفت نمی شود. وقتی او با این بانک تماس می گیرد می گوید که از حساب وی 10،000 دلار خالی شد است. او فورا به شوهر خود مشکوک می شود. اما آنها می گویند نه، این خود ایمی بوده که حساب را بست است. و بدین ترتیب یک حفره ی عجیب غریب پدیدار می شود. ایمی خودش را در حال سقوط در جایی می بیند که آنگونه که به نظر می رسد نیست.
موازی با داستان ایمی داستان یک دختر بچه است که دور از خانه شان سرگردان شد است. ما همیشه به بچه هایمان می گوییم با غریبه ها صحبت نکنند چرا که اتفاقات بدی ممکن است رخ دهد. و بله، اتفاق بدی می افتد.
در کتاب من میدانم تو کی هستی ، آلیس فینی ثابت می کند. که او در زمینه ی خلق پلات های پیچیده ی درخشان و پیچش های داستانی یکی پس از دیگری، استاد است.