صادق هدایت
زندگینامه صادق هدایت
صادق هدایت (Sadegh Hedayat)، نویسندهی بزرگ و از اولین پایهگذاران ادبیات داستانی مدرن در ایران بود.صادق در سال 1281، در خانوادهای صاحب منصب و اهلِ قلم متولد شد. تحصیلات صادق از دارالفنون آغاز و پس از مدتی وقفه، در مدرسهی فرانسوی سنلویی پی گرفت؛ به گفتهی خود او، در همین دوره بود که به ادبیات غرب، خصوصا ادبیات فرانسه علاقهمند شد. هدایت در نخستین سالهای جوانی برای تحصیل ریاضیات عازم کشور بلژیک شد، اما علاقهی او به علوم انسانی به مراتب بیشتر از علاقهاش به ریاضیات بود.
عضویت در گروه ادبی ربعه و نشست و برخاست با ادیبانی چون مجتبی مینوی و بزرگ علوی، در بلوغ هنری و فکری هدایت نقشی تعیینکننده داشت؛ با این حال، دستاوردهای وی در عالم ادبیات، بیش از هر چیز ناشی از هوش و استعداد ذاتی و مطالعات عمیق و گستردهی خودش بود.
خودکشی
زندگی هدایت در پیچیدگی و غرابت، دستکمی از آثارش ندارد. واقعیت این است که در زندگی هرگز رنگ آرامش و ثبات را ندید. در ایران که بود، شرایط بد فرهنگی و اوضاع نامطلوب سیاسی باعث احساس سرخوردگیاش میشد، و در غرب، بیگانه بودن او را به سوی انزوا سوق میداد.
صادق هدایت در سال 1307 برای نخستین بار اقدام به خودکشی کرد؛ آن زمان در پاریس زندگی میکرد و او به لحاظ عاطفی و روانی شرایط مساعدی نداشت. با این حال، خوشبختانه نخستین اقدام او به خودکشی نافرجام ماند. در همین ایام کتابهای پروین دختر ساسان (نمایشنامه) و زنده بگور (مجموعه داستان) را نوشت، که به نوعی نخستین آثار ادبی جدی و درخور توجه او به شمار میروند.
هدایت و مکتب های ادبی
هدایت در امر نوشتن جسارتی بارنکردنی داشت. او تقریبا در تمام فرمهای ادبی، اعم از نمایشنامه و رمان و داستان کوتاه دستی بر آتش داشت، و از امکانات موجود در تمام سبکها و مکاتب ادبی (رئالیسم، مدرنیسم، سورئالیسم و…) به قدر کافی بهره میبرد. هدایت از نخستین نویسندگان ایرانی به شمار میرود که به راستی شایستهی صفت «مدرن»اند. او ادبیات داستانی غرب را به خوبی میشناخت، و بر ادبِ کلاسیک فارسی نیز تسلطی کمنظیر داشت. همین امر به او اجازه میداد که ضمن بهرهگیری از امکاناتِ از پیش موجود در زبان و ادبیاتِ فارسی، آن را گامی فراتر برد، و به عبارتی با روح زمانهی جدید سازگار سازد.
صادق هدایت در داستاننویسی، همان جایگاهی را دارد که نیما در شعر فارسی. هر دو آنها فرزند زمانهی خود بودند؛ نگاه و صدایی نو داشتند، و خواهان ایجاد تحول اساسی در فرم و محتوای ادبیات فارسی بودند. به علاوه، هر دو در کار خود با حملهها و کجفهمیهای بیشماری مواجه شدند. با این حال، هم نیما یوشیج و هم صادق هدایت، در نهایت موفق به ایجاد چنان تغییرات اساسیای در ساختمان شعر و داستان فارسی شدند که کمترین ارمغان آن، ظهور استعدادهایی چون مهدی اخوان ثالث، رضا براهنی، هوشنگ گلشیری و… در نسلهای بعدی بود.
اندیشههای هدایت
دربارهی اندیشههای هدایت و نقش او در فضای روشنفکری ایران عقاید فراوان و بعضاً متضادی وجود دارد. برخی ناسیونالیسم او را شکلی از نژادپرستیِ عربستیزانه دانسته، و عنادش با اسلام را ناشی از درک ناکافی و خصمانهی وی از این آیین میدانند. در مقابل، برخی دیگر او را از پیشروترین روشنفکران ایرانی دانسته، و عقایدش را تبلور اصیلترین شکل میهندوستی و دغدغهمندی میخوانند. آنچه مسلم است این است که صادق هدایت، با خلق انبوهی از آثار ادبی و تحقیقی درخشان، نقشی حیاتی در ارتقای فرهنگ معاصر ایران زمین داشته است. در عرصهی اجتماعی نیز، نگاه حساس و انتقادی او به امور، سرمشقی نیکو برای بسیاری از نویسندگان ایرانی پس از خود بود. با این حال بیشک در اندیشه و کارنامهی او نیز، چنانچه در اندیشه و کارنامهی هر متفکر دیگری، ممکن است نقاطی غیرقابل دفاع نیز یافت شود.
از آثار تحقیقی صادق هدایت نباید غافل شد. او از نخستین افرادی بود که دست به تحقیق و تفحص در آثار خیام زد، و تصحیحی انتقادی از رباعیات وی فراهم آورد. وی همچنین صاحب ترجمههایی حائز اهمیت از آثار نویسندگان غربیای چون فرانتس کافکا و ژان پل سارتر است.
هدایت در سال از 1330 با باز کردن شیر گاز در خانه، به زندگی خود برای همیشه پایان داد. آرامگاه او در قبرستان پر لاسز پاریس واقع است.
آثار صادق هدایت:
شمار تألیفها و ترجمههای صادق هدایت فراوان است و بررسی تکتک آنها در این مجال مختصر مقدور نیست. در زیر مروری خواهیم داشت بر برخی از مهمترین آثار داستانی او:
– کتاب سه قطره خون: این اثر مجموعهای است متشکل از یازده داستان کوتاه، که هر کدام آنها در نوع خود بسیار شاخص و خواندنیاند. انتشار این کتاب در سال 1311 نخستین تجربهی موفق هدایت در زمینهی داستاننویسی را رقم زد. برخی معتقدند که داستان سه قطره خون، به لحاظ تکنیکی و محتوایی، پیشدرآمد شاهکار نویسنده، یعنی کتاب بوف کور است. داستان داش آکل که اقتباس سینمایی محبوبی نیز از آن ساخته شد ، از آثارِ مجموعهی سه قطره خون است.
– کتاب علویه خانم: داستانی بلند است که نخستین بار در سال 1322 به چاپ رسید. خرافهستیزی و نگاه انتقادیِ تند و تیز هدایت، به این اثر جایگاهی ویژه در میان کارهای او بخشید.
کتاب بوف کور:
شاهکار بیتکرار هدایت، و از مهمترین رمانها در تاریخ ادبیات فارسیست. بوف کور حکایت ورطههای عظیم و هولناک در فرهنگ ایرانیست. داستان تناقضهای فردی و جمعی، که در نهایت راوی را به جنون و مالیخولیا میکشانند… روایت روانگسیختانه، وجود مولفههای سورئالیستی و سیطرهی بدبینی و ناامیدی بر کلیت اثر از شاخصترین ویژگیهای این رماناند. این کتاب از زمان اننتشار تاکنون، به تفاسیر گوناگونی دامن زده و همواره محل بحثهای داغ ادبی بوده است؛ تا جایی که هر ساله بر شمار کتابها و مقالاتی که دربارهاش نوشته میشوند اضافه میگردد.
– کتاب سگ ولگرد: عنوان مجموعه داستانی است با هشت قصه که در سال 1321 منتشر شد. در میان قصههای موجود در این کتاب، میتوان به برخی از مهمترین داستانهای کوتاه هدایت، نظیر سگ ولگرد، دون ژوان کرج و تاریکخانه برخورد کرد.
برخی دیگر از کتابهای مهم صادق هدایت: نیرنگستان، توپ مرواری، وغوغ ساهاب، اصفهان نصف جهان، سایه مغول، حاجی آقا و…
سبک نگارش صادق هدایت:
هدایت گرایش خاصی به نوشتار پیچیدهی مدرنیستی داشت. او، تأثیر فراوانی از نویسندگانی چون جویس و کافکا گرفت و این امر در آثار وی مشهود است؛ با این حال هدایت به هیچعنوان نویسندهای مقلد نبود. در یک ارزیابی کلی میتوان گفت که زبان صادق استوار و پخته، لحنش تند و تیز و سیلابگونه، و ساختار جملاتش در هر اثر، متناسب با فضای حاکم بر همان کار بود.
حقایقی دربارهی صادق هدایت که شاید ندانید:
– در جوانی گیاهخوار شد و در همان ایام کتابی با عنوان فوائد گیاهخواری نیز نوشت.
– رمان بوف کور را نخستین بار در بمبئی و به صورت پلیکپی منتشر کرد.
– بر زبانهای عربی و فرانسوی تسلط داشت.
– به گفتهی اکثر نزدیکانش، شخصیتی جذاب و روحیهای به شدت طناز داشت.
– کتاب توپ مرواری را با نام مستعار هادی صداقت به چاپ رساند!
– علاوه بر ادبیات به نقاشی نیز اشتغال داشت.
جملات برگزیده صادق هدایت:
– مرگ، مادر مهربانی است که بچهی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و میخواباند.
– چه میشود کرد؟ سرنوشت پر زورتر از من است.
– روزی میآید که آیندگان به خرافات ما خواھند خندید.
– اگر تصمیم گرفتهام که بنویسم، فقط برای این است که خودم را به سایهام معرفی کنم.
– قصه فقط یک راه فرار برای آرزوهای ناکام است.
– حق به جانب آنهایی است که میگویند بهشت و دوزخ در خود اشخاص است.
– در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد.